سالی جدید با خاطراتی جدید
سلام به دختر قشنگم خیلی وقته که درگیر بودم و نشده بود بیام چون هم درگیر دانشگاه شدم دوباره هم اینکه شما اگه پیشت نباشیم شروع میکنی به نق و غر زدن عید نوروز خیلی خوب و اصفهانم خیلی خوش گذشت تو این مدت خیلی شیرین شدی عسل مامان...فردا 6 ماهه میشی و نیم سال از عمرت میگذره...چقدر زود گذشت یادش بخیر روز اولی که تو رو تو آغوشم گذاشتن چقدر روز شیرینی بود همه توی عید کلی ذوق میکردن برات مامانی و کلی هم عیدی جمع کردی اینم چند تا از عکسای عید الان دو روزه که بهت فرنی میدم و خیــــــلی دوست داری!از این قاشق تا اون قاشق نق میزنی که چرا قاشق رو میگیرم... همش دوست داری خودت بخوریش و البته کل صورتت و دستات رو هم کثی...
نویسنده :
مامان محیا
12:02