شیداشیدا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

دخترم شیدا عشق مامان و بابا

سالی جدید با خاطراتی جدید

سلام به دختر قشنگم خیلی وقته که درگیر بودم و نشده بود بیام چون هم درگیر دانشگاه شدم دوباره هم اینکه شما اگه پیشت نباشیم شروع میکنی به نق و غر زدن عید نوروز خیلی خوب و اصفهانم خیلی خوش گذشت تو این مدت خیلی شیرین شدی عسل مامان...فردا 6 ماهه میشی و نیم سال از عمرت میگذره...چقدر زود گذشت یادش بخیر روز اولی که تو رو تو آغوشم گذاشتن چقدر روز شیرینی بود همه توی عید کلی ذوق میکردن برات مامانی و کلی هم عیدی جمع کردی اینم چند تا از عکسای عید   الان دو روزه که بهت فرنی میدم و خیــــــلی دوست داری!از این قاشق تا اون قاشق نق میزنی که چرا قاشق رو میگیرم... همش دوست داری خودت بخوریش و البته کل صورتت و دستات رو هم کثی...
22 فروردين 1393

شیدا کوچولو 5 ماهه

عزیزکم دیروز 5 ماهه شدی گلم دیروز با خاله مریم و مامان جون رفتیم هایپر استار و بعدشم برات کیک خریدیم و اومدیم خونه عصرم ماهگرد داشتی خیلی خوش گذشت و خوب بود بگردم که همش ما هرچی میخوریم با تعجب نگاه میکنی دنبالش میکنی تا بالا و باز سرتو میاری پایین انشالله از بعد عید غذای کمکی دو با فرنی شروع میکنم و شمام دیگه غذا خور میشی   شیدا جان چقدر زود میگذره  دخترم...داری بزرگ میشی و من از هر لحظه بودنت لذت میبرم تو همه چیز منی مامان جون میبوسمت ...
14 فروردين 1393

خاطرات این روزهای آخر سال

سلام دخترم فکر نمیکردم بتونم بیام و پست بذارم ولی راستش دلم نیومد تو این مدت اتفاقا خوبی افتاده که میخوام برت بنویسم اول اینکه تنبل خانوم بالاخره خودت در تاریخ 14 اسفند غلت زدی هوراااا ولی خب دیگه تکرار نکردی خیلی کم بعضی وقتا نصفه میچرخی ولی کامل نه عکساشو بعدا برات میذارم تازگیام یاد گرفتی با دستات وقتی دمر هستی خودتو تا شکمت بالا میدی و دوبار میای پایین دستاتو کلا بر میداری مدل هواپیمایی دست و پا میزنی الهی قربونت برم من روز 22 اسفند با دوستای نی نی سایتی مامان آشنا شدی که اونام نی نی های همسن شما دارن رادمهر و نیایش و آوینا دوستای دیگه هم داری ولی خب تو اصفهان ما تونستیم همو ببینیم و تو هم خیلی همشون رو دوست داشتی ا...
14 فروردين 1393
1